از استاد آواز ایران هر خبر که می رسد هزار چشمه سکوت کرده سراپا گوش می شوند.شجریان را می گویم .
شجریان امروز چون البرز و دماوند است. چون خزر و خلیج همیشه پارسی ،چون زاینده رود و کارون ،چون ارس و اترک چون پاسارگاد و تخت جمشید و دیگر یادگاران ارجمند میهن کهن سربلند و سرافزار می ماند و خواهند ماند بر تارک افتخار ایران.
بار دیگراستاد بلند آوازه و صدای راستین زمانه که دیروز حافظ و مولانای جانمان از حنجره او می خواندندو امروز صدای مردم پاک سرزمینمان از گلوی این مرغ سحر بر می آیداز آزادی خوانده است پر درد و شوق با شعری از هوشنگ ابتهاج و آهنگ کیوان ساکت . با هم بخوانیم و بشنویم و با هم برای سلامت صدا و جسم و جانش دعا کنیم- تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد. ماسترو !:
تصنیف "شادی آزادی"آواز استاد محمد رضا شجریان
آواز : استاد شجریان
آهنگساز : کیوان ساکت
شعر : ه .ا.سایه
ای شادی !
آزادی !
ای شادی آزادی !
روزی که تو بازآیی
با این دل غم پرورد
من با تو چه خواهم کرد ؟
غم هامان سنگین است
دل هامان خونین است
از سر تا پامان خون می بارد
ما سر تا پا زخمی
ما سر تا پا خونین
ما سر تا پا دردیم
ما این دل ِ عاشق را
در راه ِ تو آماج بلا کردیم
وقتی که زبان از لب می ترسید
وقتی که قلم از کاغذ شک داشت
حتی ، حتی حافظه از وحشت در خواب سخن گفتن می آشفت
ما نامِ تو را در دل
چون نقشی بر یاقوت
می کندیم
وقتی که در آن کوچه ی تاریکی
شب از پی شب می رفت
و هول سکوتش را
بر پنجره ی بسته فرو می ریخت
ما بانگ تو را با فورانِ خون
چون سنگی در مرداب
بر بام و در افکندیم
وقتی که فریبِ دیو
در رخت سلیمانی
انگشتر رایک جا با انگشتان می برد
ما رمز تو را چون اسم اعظم
در قول و غزل قافیه می بستیم
از می از گل از صبح
از آینه از پرواز
از سیمرغ از خورشید
می گفتیم
از روشنی از خوبی
از دانایی از عشق
از ایمان از امید
می گفتیم
آن مرغ که در ابر سفر می کرد
آن بذر که در خاک چمن می شد
آن نور که در آینه می رقصید
در خلوت دل با ما نجوا داشت
با هر نفسی مژده ی دیدار ِ تو می آورد
در مدرسه در بازار
در مسجد در میدان
در زندان در زنجیر
ما نام ِ تو را زمزمه می کردیم
آزادی!
آزادی !
آزادی !
آن شب ها، آن شب ها ، آن شب ها
آن شب های ظلمت ِ وحشت زا
آن شب های کابوس
آن شب های بیداد
آن شب های ایمان
آن شب های فریاد
آن شب های طاقت و بیداری
در کوچه تو را جُستیم
بر بام تو را خواندیم
آزادی !
آزادی !
آزادی !
می گفتم :
روزی که تو بازآیی
من قلب ِ جوانم را
چون پرچم ِ پیروزی
بر خواهم داشت
وین بیرق ِ خونین را
بر بام ِ بلند ِ تو
خواهم افراشت
می گفتم :
روزی که تو باز آیی
این خون ِ شکوفان را
چون دسته گل ِ سرخی
در پای تو خواهم ریخت
وین حلقه ی بازو را
در گردن ِ مغرورت
خواهم آویخت
ای آزادی !
بنگر !
آزادی !
این فرش که در پای تو گسترده ست
از خون است
این حلقه ی گل خون است
گل خون است ...
ای آزادی !
از ره ِ خون می آیی
اما
می آیی و من در دل می لرزم :
این چیست که در دست ِ تو پنهان است ؟
این چیست که در پای تو پیچیده ست ؟
ای آزادی !
آیا
با زنجیر
می آیی ؟ ...
دانلود:
لینک مستقیم :
آهنگ با کیفیت MP3 192
ای شادی آزادی …
ای شادی آزادی …
آهنگ با کیفیت ۶۴ OGG
آهنگ با کیفیت WMA 20 ( مخصوص تلفن همراه )
ای شادی آزادی …
لینک غیر مستقیم ( Rapidshare )آهنگ با کیفیت MP3 192
لینک غیر مستقیم ( Rapidshare )آهنگ با کیفیت MP3 192
پیوند های موضوع:مرغ سحر هنوز می خواند(کنسرت های استادشجریان در استرالیا)از وب نوشت مجله فرهنگ به همین قلم
گزارش بی بی سی ازمصاحبه بامحمدرضا شجریان به نام پژواک روزگاردر تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۸۹ (برای دریافت کامل مصاحبه بر روی شماره ها کلیک فرمایید:)1 - 2 - 3 - 4 - 5- 6
بشنوید:
ببینید:
|
«ما هنرمان را برای مردم نگه میداریم و برای مردمی که دوستشان داریم و با آنها زندگی میکنیم. برایم خیلی لذت بخش است که با مردمی زندگی میکنم که آنها را دوست دارم و آنان نیز مرا دوست دارند.»
استاد محمدرضا شجریان
استاد محمدرضا شجریان
کنسرت شجریان در استرالیا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر