۱۳۸۹ دی ۱, چهارشنبه

مسدود شدن کتابخانه نیما و انتقال به پرشین بلاگ

سلام دوستان

پس از استقبال گسترده ای که از کتابخانه نیما شد و ارتباط صمیمانه ای که با یکایک شما داشتم ،امروز به یکباره دیدم سایتم فیلتر شده است!

کتابخانه نیما بدون جهت گیری سیاسی ، بدون هرگونه بد آموزی یا وصله های آنچنانی و...چند سالی بود که زمینه ارتباط فرهنگی با علاقمندان را ایجاد نموده بودکه امروز به لطف ممیزی کور و دگم موجود بسته شد.


کتابخانه نیما با توجه به رسالت خویش ادامه حیات می دهد.و فرصتی است برای آزاد اندیشی.

مگر در قرآن (الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه)بشارت به مومنین نداده شده که همه گونه کلام را بشنوند وبهترینش را گزینش کنند؟ پس چه شده که اجازه تبادل افکار و اطلاعات وآزاد اندیشی را از من و توی ایرانی گرفته اند ومی خواهند تفکری قالبی را جایگزینش نمایند.در حال حاضر گمان میکنم حکومت با بسیاری از  ارزش هایی که به بهانه آن مردم را به هر سوکه می خواست می کشید اکنون در تضاد و تناقضی اسف بار به سر می برد.این شاید یکی از خصوصیات نظام هایی از این دست است که ایدئولوژی هایی که بر آنها تکیه دارند روزی آنها را تفی خواهند کرد....بگذریم تاریخ قضاوت خود را خواهد نمود. بستن وب گاه یک وب نویس یعنی
یعنی تو حق نداری جور دیگری نگاه کنی....همانطور که من میخواهم بایددنیا راببینی!

به نظر شما با این تفکر می توان به کجا رسید؟ به کدام ناکجا آباد؟

امروز حال خوبی ندارم.مثل آن می ماند که بخواهی وارد خانه ات شوی ببینی دزد امده وتازه قفل خانه ات را نیز عوض کرده.


باکی نیز از بسته شدن این وب گاه و وب گاه های دیگر ندارم.وقتی روزنامه های میرزاده  عشقی در دوران مشروطه توقیف می شد می گفت موج را بسته اید ، رعد را منتشر میکنم!


بر این باورم که این یک نبرد است.نبردی سهمگین بین تاریکی و رو شنایی.


به فرموده زرتشت من بر علیه تاریکی شمشیر نمیکشم .با آگاهی و روشنی به جنگش می روم.


ازین پس خواهم کوشید کتابخانه نیما را آنگونه که شایسته است برای شما هر روز پر بار تر و آموزنده تر کنم.
 کتابخانه نیما به نشانی زیر انتقال یافت:
http://nimalibrary.persianblog.ir
به امید دیدار در خانه جدید!




۱۳۸۹ آذر ۱۴, یکشنبه

دانلود آلبوم شاهین نجفی به نام سال خون+ متن مصاحبه با هنرمند

( ترانه سرايان: شاهين نجفي ، نويد زردي ، ميلاد مفرد )
( آهنگسازان: شاهين نجفي ، بابک خزايي ، امير عظيمي )
( تنظيم کنندگان: بابک خزايي ، امير عظيمي )
توجه :
از کلیه دوستان بزرگوارم در خارج از ایران و بازدیدکنندگان این سایت خواهش می شود چنانکه امکان خرید نسخه اورژینال این آلبوم و حمایت از هنرمند گرانقدر کشورمان را دارند از دانلود این اثر خودداری فرمایند.
این اثر صرفا جهت بهره برداری هموطنان داخل کشور برای دانلود در این قسمت قرارداده شده است.
با سپاس
نیما خسروی


دانلود آلبوم به صورت یکجا با کیفیت Mp3 320:


 Mp3 320
دانلود اثر به صورت تک آهنگ :















دانلود آلبوم به صورت یکجا با کیفیت Mp3 128


دانلود آلبوم به صورت یکجا با کیفیت Ogg 64

مصاحبه نصیر مشکوری با شاهین نجفی درباره سال خون

نصیر مشکوری: سال خون؛ عجب اِسمی! چند وقت طول کشید تا این آلبوم رو کامل کردی؟

شاهین نجفی: فکر می کنم نه ماه روی آن کار کردیم 
.

نصیر مشکوری: آهنگساز و تنظیم کنندۀ این آلبوم چه کسی بوده؟
شاهین نجفی: آهنگسازی این آلبوم به جز آهنگ "پارتی سیاسی" و "برادر بر دار" از بابک خزایی و "قسم" از امیر عظیمی، همگی کارهای خودم بود. یعنی 8 تا آهنگ. تمامی تنظیم ها از بابک خزایی بجز "قسم" از امیر عظیمی بود. میکس و مستر را مجید کاظمی از "ریورس استودیو" انجام داد و ضبط ها در "این لاین استودیو" و طرح روی جلد هم از شهریار احدی است.

نصیر مشکوری: چرا عنوان "سال خون" رو انتخاب کردید؟
شاهین نجفی: این انتخاب دوستان ما در اینترنت بود. از بین حدود 40 عنوان انتخاب شده، با رای گیری این عنوان انتخاب شد.

نصیر مشکوری: قبلاً که با شما تلفنی صحبت کردم گفتید که آلبوم رو برای برداشت رایگان در سایت ها و وبلاگ های ویژۀ رپ فارس گذاشتید تا ایرانیان داخل کشور بتوانند آلبوم رو دریافت کنند. همزمان هم آلبوم رو برای فروش در سایت های معتبری مثل آمازون، آیتونز و سی دی بیبی گذاشتید تا طرفداران و مخاطبان شما در خارج از ایران آلبوم رو خریداری کنند. فکر نمی کنید این عمل شما باعث بشود فروش آلبوم "سال خون" پایین بیاد؟
شاهین نجفی: نه اصلاً. درواقع ما به این وسیله با درک شرایط داخل ایران آلبوم را منتشر کردیم و به فهم و شعور ایرانی های خارج از کشور اعتماد کردیم. آنهایی که باید می خریدند می خرند و آنهایی هم که نمی خریدند اگر خودمان برای دانلود نمی گذاشتیم باز هم نمی خریدند و می رفتند دانلود می کردند.اما جالب است که ما با اینکه در ایران برای دانلود گذاشتیم، فروشمان هم در ایران عالی بود. در خارج از کشور هم تا الان خوب بود 
.

نصیر مشکوری: فکر می کنید چه چیزی این آلبوم را از آلبوم قبلی شما متمایز می کند؟
شاهین نجفی: خوب اتفاقاتی در سازبندی آهنگ ها وجود داشت. ما از صدای سازهای آفریقایی تا خاور میانه تا تیمپانی و چلو و از سازهای ایرانی مثل دف و سه تار هم استفاده کردیم. طبیعتاً در ملودی ها و هارمونی کلی کارها هم آن فضای شرقی را می بینید. این فضای شرقی لزوماً ایرانی نیست. بلکه ما شیوۀ هارمونیک و ریتم رو با یک ترکیب بندی روی ریتم رپ قرار دادیم. نوع خوندن کارها بازگشت من بود به مجموعه کارهای "ما مرد نیستیم". اما در بعضی کارها مشخصاً از سبک راک و فانک استفاده کردیم. آلبوم "ایلوسیون" بر اساس ساختار ارکسترال ساخته شده بود. اما وحشی نبود. طنز نداشت. خشمش خیلی غمگین بود و در آلبوم سال خون ما دوباره عناصر خشم، غم و طنز رو با هم ترکیب کردیم 
.

نصیر مشکوری: تا آنجا که من می دانم اگر اشتباه متوجه نشده باشم؛ چند عدد از قطعات این آلبوم از رپ خوان های ناشناس گرفته شده که تعدادی در داخل ایران و تعدادی در خارج از ایران مقیم هستند. این سوال برای من پیش آمده که چرا شاهین نجفی که خود شاعر است در این آلبوم آمده و از اشعار دیگر رپ خوان ها استفاده کرده است. آیا فکر نمی کنید که به عنوان یک رپ خوان و شاعر بهتر می بود که نوشته های خودتان را رپ می خواندید؟
شاهین نجفی: یک سوتفاهمی شده است. من ترانه های کسی را نخواندم. امیر عظیمی، نوید زردی و میلاد مفرد هر کدام در پارت های خودشان، تکست های خودشان را خواندند. این اتفاقاً بر اساس سنت رپ است که هر کس تکست خودش را بنویسد. من در رپ تا الان تکست هیچ شخص دیگری را نخوانده ام و فکر نکنم که بخوانم. اما اگر دلیل همکاری ما را بخواهید جریان این است؛ این در واقع یک پروژه بود از طرف "شرمیوزیک". ما از همۀ هنرمندان با استعداد خواستیم کارهای خود را بفرستند تا از میان آنها چند تا را برای آلبوم انتخاب کنیم. و در نهایت این 3 هنرمند انتخاب شدند و الان هم عضو "شرمیوزیک" هستند و من با جرات می گویم که هر کدام در سبک خودشان بزودی در رپ فارسی تثبیت می شوند 


نصیر مشکوری: بسیار عالی. اما جریان آهنگ " من و هک نکن" چیست؟
شاهین نجفی: پارسال بود که ارتش سایبری وبسایت مرا هک کرد و مرا خوانندۀ ملعونی دانست که با این کار مثلاً قدرت خودشان را به ما نشان بدهند. سایت با کمک یک تیم حرفه ای در عرض یک روز پس گرفته شد و در عرض چند روز دوباره بالا اومد. این کار "هک" هم خطاب به این عزیزان "سایبرمرام" بود.

نصیر مشکوری: بله، این نشان می دهد که از دید مسئولین فرهنگی نظام و "ارتش سایبری" دولت ایران موسیقی شما ناهنجار و مبتذل است! آیا واقعاً ناهنجار و مبتذل هستند و یا اصلاً موسیقی شما خطری برای جامعه دارد که لازم باشد شما را تحت فشار قرار دهند و حتی سایت شما هک شود؟
شاهین نجفی: می تواند باشد. من می دانم که ناهنجار یعنی مخالفت با هنجارهای کلی جامعه و در نتیجه می تواند خطرناک برای تثبیت آنچه سنت و مذهب می خواهد باشد، اما مبتذل بودن را نمی فهمم. این مبتذل بودن را من بیشتر در نوعی از هنر به خدمت گرفته شده و پاستوریزۀ خود سیستم حکومتی یا توصیف عشق های - صد من یک غاز - یا حتی ادعاها و همدردی های سطحی لوس آنجلسی ها مثلاً در مورد یک مسئلۀ اجتماعی یا سیاسی، می بینم. وگر نه حتی عربده کشی های آن جوان رپ خوان که روزمرگی های سادۀ خود را رپ می کند مبتذل نمی دانم. حتی اگر روشنفکرانه نباشد اما واقعی ست. پس طبیعی ست که سیستم آنچه را که خطرناک می داند، مبتذل، غربگرا، رکیک و غیر اخلاقی و ... تعبیر کند و طبیعتاً با آن برخورد می کند. این پاشنۀ آشیل یک نظام بسته است. پس بهتر است روی همین تابوشکنی ها و ناهنجاری های مصطلح مانور بدهیم.
نصیر مشکوری: پس ظاهراً موسیقی واقعی و سنت شکن را مبتذل می دانند! خب؛ آ یا می توان انواع موسیقی های مردم پسند غیرمجاز یا بقولی "زیرزمینی" مانند راک، آلترناتیو و هیپ هاپ در ایران را که آقایان ناهنجار و مبتذل قلمداد می کنند را نوعی نافرمانی مدنی دانست یا اینکه نوعی دگرگرائی فرهنگی و تجددطلبی ظاهری هستند؟

من فکر می کنم هر دوی اینها در این فضا وجود دارند اما مهم اینست که ما به کدام پر وبال بدهیم و کدام را تقویت کنیم. تاویل ما حتی از ترانه های سادۀ نوجوانان ایرانی می تواند با نگاهی به وضعییت خفقانی اجتماع در ایران باشد. من گمان می کنم خود سیستم حکومتی در نهایت آن قسمت از آثار که حداقل خطرها را داشته باشند را آزاد می گذارد و شق قوی و معناگرا را سرکوب می کند. فکر می کنم که باید تمرکز و استفاده از هر نوعی از موسیقی برای تقویت نافرمانی مدنی را تقویت کنیم تا این ابزار توسط سیستم حاکم به خدمت گرفته نشود. مهم نیست که مو و ظاهر جوانان چگونه است ،مهم این است که ما مغزشان را با مفاهیمی آشنا کنیم که آن مدها از آنجا نشات گرفته است.
نصیر مشکوری: فکر می کنید در این جنگ میان نسل ها، میان سنتگرائی و نوگرائی، آزادی بیان و خفقان معمولاً کدام پیروز است؟
تاریخ در حال تغییر است. کافی ست همین سی سال گذشته را ببینیم. کسی فکرش را هم نمی کرد که امروز وضعیت ارتباط دختران و پسران در ایران به اینجا بکشد. امروز جوانان دهۀ هفتاد را چه کسی می خواهد کنترل کند. با وجود دنیای مجازی، شما می خواهی جوان را با چه چیزی سرگرم کنی. آلترناتیو سیستم سنتی در مقابل سکس، سرخوشی، آزادی، الکل، موادمخدر و...چیست؟ با سینه زنی که نمی توانند جلوی مد های مو و لباس و... را بگیرند. کدام جوان سالمی ست که نمی خواهد در جوانی همخوابگی کند و دوست دختر و دوست پسر داشته باشد و تفریح کند. خوب شما می بینید یکی از مشغله های امروز سیستم حکومتی ایران همین مسائل است. دیگر حتی دورۀ فیلم هندی و ونوارکاست نیست. این سرنوشت نهایی ایران است. فقط مشکل این ست که در این میان اتفاقات ناگواری هم می افتد. چرا که آموزش نیست. همینکه امروز یک مادر بجای برخورد قهرآمیز با مسئلۀ جنسی دخترش، سعی می کند که از جایگاه یک دوست با او حرف بزند یعنی تغییر شکل گرفته است. 20 سال پیش مگر دختری می توانست آزادانه با مادر و پدرش حرف بزند. هنوز هم البته مشکل داریم اما روند حرکت رو به جلو بوده است. با بررسی همین روابط جزیی در اجتماع باید امیدوار بود که شکل برخورد با مفاهیم در ایران تغییر روزافزون می کند. باید با قدرت اطلاع رسانی کرد. وقتی تمامی راههای سیاسی مسدود است فقط هنر است که می تواند این بار را بر دوش بکشد. باید با چکش به جان این سنت افتاد. بگذارید صورت سنت از حرف های که می زنیم سرخ شود 
.
نصیر مشکوری: حالا کمی به عمق آلبوم "سال خون" برگردیم. در کلیت آلبوم بنوعی طنز سیاه و منتقدانه ای همراه با حسی مالیخولیائی و غم انگیزی شنیده می شود. برای ما توضیح بدید که این غم و تمسخری که ذهنیت معترض شما را بیان می کنند برای چیست؟
شاهین نجفی: هیچ.
نصیر مشکوری: هیچ؟
شاهین نجفی: وقتی میگویم هیچ یعنی دقیقاً از همین هیچی خنده آور و دردناک هستی نشات میگیرد. من نگاهم به هستی همین است. در زندگی شخصی هم همینم شوخ، عصبی، غمگین. درواقع با همه چیز در یک جنگ نابرابر هستم از خودم گرفته تا جهان بیرون از من. از سیزده، چهارده سالگی اینجور بوده ام. شب ها بیدار، روزها خواب. تفریحات دیگران برایم ابلهانه و دردهای من برای دیگران مسخره. از کودکی. جهان برای من یک تصویر اسکیزوفرنیک بوده است که من گاهی در این تصاویر گم می شم. خودم هم یکی از همین تصاویرم. طبیعی ست که باید روانپریش و طناز و غمگین باشم.
نصیر مشکوری: خُب، این دوگانگی در جهان که اشاره کردید در شما هم هست! تا آنجا که شما را می شناسم غیرعادی تر و غیرمتعارف تر از دیگران نیستید. البته از دید من. شاید خیلی هم در قالب معیارهای رایج فرهنگی و اجتماعی جامعه هم بگنجید! اما می بینیم در موسیقی تان بنوعی هنجارشکن می شوید و از زبانی با معیارهای دیگر استفاده می کنید. این نشان می دهد که شما قابلیت تغییر موقعیت در میان معیارهای زبانی و فرهنگ زبانی را دارید. یعنی وقتی با شما جدی صحبت می کنیم هنجارهای فرهنگی را رعایت می کنید و متفکرانه جواب می دهید ولی وقتی در موقعیت یک رپ خوان و یا هنرمند قرار می گیرید وارد محیط دیگری می شوید که از زبانی دیگر استفاده می کند. هنجار شکن و معترض می شوید. من این را دوگانگی می بینم. دوگانگی که کانال رابطه اش موسیقی است. یعنی شخصیت روشنفکر شما از طریق موسیقی با آن شخصیت هنجار شکن و عصبانی و شورشی شما تماس برقرار می کند و آنجاست که رپآهنگ های شما رسانه می شود. یعنی جنبش رپ فارس رسانه ای را برای نسل جوان و دگرخواه بوجود آورده که از طریق کانال فرهنگی هیپ هاپ با هستی و واقعیت وجودی خودش در ارتباط قرار می گیرد تا خویش غیرمتعارف و ناهنجارش را بیان کند و این برآمده از یک دگرخواهی فرهنگی و اعتراض به قوانین عرفی و اخلاقی روز جامعه است. خودتان چگونه این دوگانگی رو توجیح می کنید؟ آیا با برداشت من موافقید؟
شاهین نجفی: نه این اِسمش دوگانگی نیست.
ببینید در فرهنگ شفاهی انگلیسی "فاک" یا "شیت" و در آلمانی "شایسه" و یا "آرش" (به معنی باسن) به صورت روزمره استفاده می شوند. این یعنی زهر این کلمات تا حدودی گرفته شده است. یعنی سقف این زبان بلند تر شده است. ما در فرهنگ شفاهی و رسمی فارسی این فضا را هنوز نداریم. این یک مسئله. دیگر اینکه شما آیا انتظار دارید یک رقصنده در هر جا که او را می بینید، بیاید و برایتان برقصد. زبان شعر و زبان رقص و یا... تنها در خود اثر تبدیل می شود به چیزی که ما می گوییم: این هنر است. یعنی صرف برهنه شدن یا همخوابگی بازیگر یک فیلم، آنرا اروتیک نمینامیم بلکه جریان کلی متن است که میان پورنو و اروتیسم تمایز می گذارد. اگر من در یک مصاحبه با زبان ترانۀ رپ خود حرف بزنم یعنی فضاها را اشتباه گرفته ام. این همان ادبیات نابجای سیاسیون ایرانی ست که زبان سیاست را با منبر یا با سرکوچه ایستادن اشتباه می گیرند. شما با همسر خود همانند دوست خود صحبت نمی کنید همانطور که دوست شما با فرزند خود همانند سگ خودش حرف نمی زند. این دوگانگی همانقدر دوگانگی ست که شما به دو جوان عاشق بگویید که اگر واقعاً همدیگر را دوست دارند در ملا عام با یکدیگر همخوابگی کنند. ما حرف ها را به تناسب فضایی که در آن هستیم می زنیم. همانطور که زبان یک رپ عاشقانه با یک کار گنگ نمی تواند یکی باشد و این دوگانگی نیست.این فهم لازم از فضا است. اینکه پرنسیپ ما در برخورد با فضایی که در آن قرار است حرف بزنیم یقیناً متناسب با شناخت ما از فضاست. وقتی یک بازیگر روی صحنه است زبان خود را براساس متن و وقتی با شما گفتگو می کند زبان حاکم بر یک دیالوگ شخصی را دنبال می کند.
اما این را هم باید اذعان کنم که ما در پی وسیع تر کردن فضای زبان هستیم. درواقع از این طریق قرار است دخل بعضی از مفاهیم را دربیاوریم.

نصیر مشکوری: در اینجا می خواهم به شاهین نجفی انساندوست بپردازم؛ در آثار شما آنچه مشخصاً شنیده می شود دفاع از حقوق زنان و نابرابری ها و انتقاد از اخلاقیاتی است که خود ضد فرهنگ و ضد هر اخلاقی هستند. در این آلبوم هم رپآهنگی دارید به نام "همجنس". مطمئناً این قطعه هم برای دفاع از حقوق دگرباشان و یا همجنسگرایان است. این رویکردهای حقوق بشری و افکار و ذهنیت انساندوستانۀ شما از طریق موسیقی هیپ هاپ به چه هدفی می خواهد برسد؟
شاهین نجفی: نه با "دفاع" موافق نیستم. اصلاً این کار تدافعی نیست. این نشان دادن مسئلۀ عشق بین دو همجنس به طبیعی ترین شکل ممکن است. کم نیستند آدم های بیمار و ناآگاه و کم سوادی که هنوز از همجنسگرایی چندششان می شود. حالا من به جای اینکه به عنوان کسی که همجنسگرا نیستم بیایم برایشان روضه بخونم و حق آنها را از مردم گدایی کنم و بگویم: به اینها هم اهمیت بدین یا حداقل بزارین زنده باشن، می آیم این عشق را به تصویر می کشم. عشق که میگویم یعنی رابطه. رابطه که میگویم رکن رکینش یعنی همخوابگی. یعنی این اشخاص ضدهمجنسگرایی باید با چشمهای از حدقه درآمده ببینند که چطور دوزن یا دو مرد همدیگررا می بوسند، با هم زندگی می کنند و کاملاً هم خوشبختند. من هم قبلاً نمی فهمیدم این قضیه را. اما یاد گرفتم که ما باید در برابر این خواست بیولوژیک و کاملاً طبیعی یک عده ای از آدمها تسلیم بشم. باید بفهمیش. .نه اینکه حتی آنها را بپذیریم. باید در برابرشان تسلیم بشویم. یک زن برای من همانقدر طبیعی ست که برای یک همجنسکرای زن، یک زن طبیعی است.
نصیر مشکوری: در این آلبوم اگر اشتباه نکنم از زبان کردی و گیلکی هم استفاده شده. جریان چیست؟
شاهین نجفی: نوید زردی در آهنگ "جون فدا" کردی خوانده است. بخش گیلیکی ترانۀ "هک" را هم خودم خواندم. رپ ما رپ ایرانی ست و نه رپ - فقط - فارسی.
بزودی ترکی را هم در کارها میاوریم.

نصیر مشکوری: بگذارید در آخر از آهنگ "سال خون" هم کمی گفته باشیم که مشخصاً بر می گردد به اعتراضات بعد از انتخابات ریاست جمهوری دورۀ دهم. آن حرکتی که به جنبش سبز معروف شد. این رپآهنگ تقدیری از آن جریان می تواند باشد. چه چیزی باعث شد این قطعه رو بسازید؟
شاهین نجفی: خوب درواقع اگر این چنین کاری ساخته نمی شد باید سوال می کردید. من جدا از تمامی جریان ها و توسر هم زدن های کودکانۀ سیاست مدارها، فقط نگاهم به کسانی ست که جان و روح و مال و عمرشان را در این راه دادند. جنبش سبز برای من از مشروطه تا امروز است. کسانی که به خیابان ها آمدند جدا از ایدئولوژهای سیاسی بودند و حرفشان، حرف ها و خواست های مدنی بود. امروز هم که با سرکوب شدید دچار یک انسداد سیاسی شدیم که هیچ تجمع و رسانه ای در ایران نیست، اگر من هم خفه خوان بگیرم مدیون این اشخاص هستم. هنوز بچه ها در زندانند. هنوز دوستانمان را میگیرند هنوز خون ندا و سهراب و امیر و... خشک نشده است و البته نخواهد شد. من هم جوگیر نبودم که 10 سال است از ایران تا همین جا از این مسائل می خوانم و گرنه شور حسینی که دامن دامبول السلطنه های خارج نشین را هم گرفته بود. ما ولی تا وقتی نفس هست به همین راه ادامه میدهیم.
نصیر مشکوری: حالا که آلبوم "سال خون" منتشر شد، ظاهراً باید منتظر آلبومی از پروژۀ راک شما یعنی "آنتی کاریسما" هم باشیم، درسته؟
شاهین نجفی:در حال بحث هستیم که کارهای آنتی کاریزما را چطور منتشر کنیم. شاید مجبور باشیم آرام آرام کارها را منتشر کنیم و بعد یک آلبوم منتشر کنیم. کارها تقریباً آماده اند .
نصیر مشکوری: در آخر، شما آیندۀ هیپ هاپ ایران و کلاً موسیقی مردم پسند غیرمجاز معروف به موسیقی زیرزمینی ایران را با توجه به شرایط کنونی و فشارها چگونه می بینید؟
فکر می کنم موسیقی زیرزمینی و آنچه که از ممنوعات می گوید رشد خواهد کرد. این لزوماً حتی با تغییر نظام سیاسی ایران دگرگون نمی شود. زیرا ما به اندازه کافی وقت داریم تا از مباحثی حرف بزنیم که والدین سنتی هم از شرم سر فرود بیاورند. لازم نیست در کار فحاشی کنیم باید مفاهیم را به کار تزریق کنیم. نباید ترسید که مثلاً این ترانه را نمی شود برای خانواده خواند. پدر و مادر راهی ندارد جز اینکه این جنبش را بپذیرد. باید بفهمد که در هنر چه اتفاقی می افتد. وقتی جوان 16 ساله را از دیدن فلان فیلم که صحنه های جنسی دارد نهی مکنیم، او خودش به تنهایی می رود و می بیند. پس بهتر است با او راحت برخورد کنیم و اجازه بدهیم تا تجربه کند. اما درباره ی خیلی از هنرمندان پاستوریزه شده موسیقی زیرزمینی باید عرض کنم که تکلیف این عزیزان با خودشان روشن نیست. این دوستان هر نوع باجی را که فکر کنیم به سیستم دادند تا شاید کاغذ پاره ای به نام مجوز را بدست بیاورند. از انرژی هستی و ائمه و شهدای جنگی و احساسات ابلهانۀ وطنپرستی خواند تا مراثی وبالامنبر رفتن در ضدیت با مسائل جنسی و غیره... چرا کسی یقۀ این دوستان را نمی گیرد که؛ دوست من این آریایی آریایی کردن های تو در غرب و مثلاً در آلمان یعنی نژادپرستی. کسی نمی گوید وطنت را دوست نداشته باش اما تاکید روی این مسئله یعنی اینکه چقدر یک انسان می تواند از جهان متمدن که براساس اصل انسان می گردد و نه براساس رنگ و زبان و نژاد دور و بیگانه باشد.این نوع هنرمند، هنرمند زیرزمینی نیست. هنرمند زیرزمینی نمی تواند تائیدگر و نشخوارکنندۀ مفاهیم فسیلی و دست مالی شده باشد. زیرزمینی همیشه زیرزمینی می ماند، چرا که نمی تواند خود را بر اساس معیارها و موازین یک سیستم یا جریان هماهنگ یا به تعبیر بهتر سانسور کند. هنر زیرزمینی ایران نیز در تناسب با رشد فضای مجازی باید روز به روز اثرگذارتر و قوی تر ظاهر شود. ما در این راه اوج و حضیض داریم اما نباید شک بکنیم که فردا دربارۀ کاری که عوامل و دست اندرکاران هنر زیرزمینی ایران انجام داده اند به درستی قضاوت خواهد شد.
نصیر مشکوری: با سپاس و آرزوی بهروزی برای شما
شاهین نجفی: ممنون


لینک مطلب در سایت بشکن: http://beshkan.co.uk/reports/8/10/11/28/141

آبشخور

----------------------------------

بیشتر درباره شاهین نجفی در همین سایت: