احمد محمود را باید یکی از توانمند ترین نویسنده های ایرانی دانست که علی رغم توانمندیش در موج نویسندگان دهه چهل و پنجاه خورشیدی و رویداد های انقلاب و جنگ و.....گم شد.هرچند رمان همسایه های او را باید یکی از 10 رمان برجسته معاصر به شمار آورد اما به نظرم سهم او باید بیشتر می بود...
احمد اعطا با نام ادبی احمد محمود (۴ دی ۱۳۱۰ اهواز - ۱۲ مهر ۱۳۸۱ تهران) نویسندهٔ معاصر ایرانی بود. او را پیرو مکتب رئالیسم اجتماعی میدانند. معروفترین رمان او همسایهها ، در زمرهٔ آثار برجستهٔ ادبیات معاصر ایران شمرده میشود.
آثارش درادبیات معاصر فارسی مترادف با حوادث تاریخی این زمین سوخته است: استعمارمردم- مردمیکه در نفت وبا نفت یکی شدهاند و نصیب ازآن نبردهاند جزشکنجه وتبعید... نخلهایی که بریده میشوند برای چاههای نفت، آوارگان جنگزدهای که خائن نامیده میشوند واین زهرکلام تن وجانشان رامکدر میکرد. احمد محمود نویسندهای بودکه این موضوعات و ثبت و تکههایی ازتاریخ معاصر را به بازیهای کلامی و پرداخت به موضوعات صرفاًُ روشنفکری نداد. درخلوت نشستن وقلمفرسایی عدالتجویانهاش رابه کافه و کافهنشینی نداد.
همسایه ها نوشته احمد محمود این کتاب به نوعی یک اتوبیو گرافی از زندگی احمد محمود است مرحوم احمد محمود بخاطر این کتاب شهرت فراوانی کسب کرد از دیگر داستانهای او میتوان به -مدارصفردرجه-داستان یک شهر که ادامه داستان همسایه است-درخت انمجیرمعابداشاره کرد. یک پسر در زمان مبارزات برای ملی شدن صنعت نفت / که در آخر داستان به زندان میافتد - داستانیه که در جنوب میگذرد. پسر خاطراتش را می گوید. فقیر است و کم کم به سمت فعالین کارگری آن زمان که همگی عضو حزب توده بودن گرایش پیدا میکند. دستگیر می شود و ...مد محمود هرآنچه را که درخطهاش- زادگاهش – این زمین سوخته میگذشت به درستی درآثارش نمیآوردواین مهم، نویسنده را به مثابه حذفکننده برخی ازحقایق میکرد و شاید این پارهای ازاشکالات واقعنویسی احمد محمود در تاریخنویسی زمین تفتزده آثارش بود. نیک میدانیم نویسنده در داستان چندان دربند تاریخ نیست، اما محمود با نگرش اجتماعی وعدالتخواهانه خود حقیقتا به برخی از اتفاقات و خاصه مبارزات مردمی توجه نشان داده است. نیک به همان اندازه در برابربرخی حوادث، زبان وآدمها توجه شایانی نمیکرد.واقع امااین است که احمد محمود بهرغم انتخاب گزینشی آدمها، زبان، حوادث و...
این رمان و همچنین دیگر رمانهای احمد محمود خواندنی هستند ، از ایشان درباره شروع جنگ و تأثیرات آن بر مردم عادی نیز کتاب بسیار خوبی به نام زمین سوخته سالها پیش منتشر شده است.
داستان يك شهر، احمد محمود
يكي از رمانهايي كه لغومجوز شده شاهكار احمد محمود يعني «داستان يك شهر» است. اين رمان 600 صفحهاي بخش دوم از تريلوژي اين نويسنده فقيد محسوب ميشود (اين تريلوژي شامل رمانهاي همسايهها، داستان يك شهر و زمين سوخته است) اين رمان كه ادامه ماجراي خالد در بندر لنگه است بهزعم برخي منتقدان مانند حسن ميرعابديني يكي از درخشانترين آثاري است كه در آن ميتوان سرخوردگي نيروهاي چپ بعد از كودتاي 28 مرداد و سركوب گسترده گرايشهاي مختلف چپ را ديد. داستان يك شهر شامل داستان دو يا شايد سه شخصيت است كه هر كدام به شكلي به بندر لنگه آمدهاند و سرنوشتشان در استقلال به هم گره خورده است. محمود اين رمان را در آغاز دهه شصت چاپ كرد و تلاش كرد با درهم ريختن فضاها و زمانها رئاليسم پرقدرت خود را به شكلي سيال ذهنگونه درآورد. رمان تلخ داستان يك شهر يكي از قصهگوترين نوشتههاي محمود به شمار ميآيد و در آن ميتوان ايدههاي آرمانگريزي و از نفس افتادن يك نسل را مشاهده كرد كه حتي نوستالژي روزهاي گذشته نيز نميتواند وجودش را ترميم كند. فضاي بسته و بيروحي كه محمود ميآفريند، كنار مرگهاي تراژيكي كه در اثر اتفاق ميافتد، از اين رمان مرثيهاي ميسازد براي باورهاي مرده. هرچند خالد در اين رمان باقي ميماند و پايانش در رمان «زمين سوخته» رقم ميخورد اما ميتوان مرگ محتوم وجودي او را پيشبيني كرد. احمد محمود چه در اين رمان و چه در ديگر رمانهايش بافت زباني خاصي را طراحي كرد كه به واقع موتور محرك اثر محسوب ميشود. توانايي او در خلق شخصيتهاي فرعي فروافتاده، آدمهاي بيچيز و انسانهاي كماهميت در اين رمان به اوج ميرسد و جهاني را ميسازد كه در عين استعاري بودن، ملموس و زنده است. داستان يك شهر روايت تاريخي است از مرگ قسطي كه فضاي رمان را در بر ميگيرد.
آثار
-------------------
مجموعه داستانها
------------------
مول (۱۳۳۸)
دریا آرام است (۱۳۳۹)
بیهودگی (۱۳۴۰)
زائری زیر باران (۱۳۴۷)
دلتگی (۱۳۴۸)
پسرک بومی (۱۳۵۰)
غریبه ها (۱۳۵۲)
دیدار (۱۳۶۸)
قصه آشنا (۱۳۷۰)
از مسافر تا تبخال (۱۳۷۱)
رمانها
---------
همسایهها (۱۳۵۳)
داستان یک شهر (۱۳۶۰)
زمین سوخته (۱۳۶۱)
مدار صفر درجه (۱۳۷۲)
آدم زنده (۱۳۷۶)
درخت انجیر معابد (۱۳۷۹)، برندهٔ دورهٔ اول جایزهٔ هوشنگ گلشیری به عنوان بهترین رمان.
سایر نوشتهها
------------
دو فیلمنامه
جوایز
--------
هیأت داوران پکا جایزه « مجموعه آثار» را به احمد محمود داددرباره همین موضوع :
-------------------
درباره نویسنده بخوانید:
دستم به نوشتن نمیرود / احمد محمود
سخنان محمود دولتآبادی در مراسم خاكسپاری احمد محمود
کنکاشی در مولفه های مشترک آثار احمدمحمود
جلوه هایی از مکاتب ادبی درزبان داستانی احمد محمود و محمود دولت آبادی / فاطمه محسن زاده
دریافت کتاب:
همسایه ها ۱۲۴۱ کیلوبایت
دریافت همسایه ها از سرور دیگر
شهر کوچک :بامداد یك روز گرم تابستان آمدند و با تبر افتادند به جان نخلهای بلندپایه.آفتاب كه زد، از خانهها بیرون زدیم و در سایهی چینههای گلی نشستیم و نگاهشان كردیم. هربار كه دار بلند درختی با برگهای سرنیزهای تودرهم و غبار گرفته، از بن جدا میشد و فضا را میشكافت و با خشخش بسیار نقش زمین میشد «هو» میكشیدیم و میدویدیم و تا غبار شاخهها و برگها بنشیند، خاركهای سبز نرسیده و لندوكهای لرزان گنجشكها را، كه لانههاشان متلاشی میشد، چپو كرده بودیم و بعد، چند بار كه این كار را كرده بودیم، سركارگر، كلاه حصیری را از سر برداشته بود و دویده بود و با تركه دنبالمان كرده بود و این بود كه دیگر كنار بزرگها، در سایهی چینهها نشسته بودیم و لندوكهای لرزان را تو مشتمان فشرده بودیم و با حسرت نگاهشان كرده بودیم كه نخلستان پشت خانهی ما از سایه تهی میشد و تنههای نخل رو هم انبار میشد و غروب كه شد از پشت دیوار گلی خانههای ما تا حد ماسههای تیرهرنگ و مرطوب كنار رودخانه، میدانگاهی شده بود كه جان میداد برای تاخت و تاز و من دلم میخواست كه بروم و اسب شیخ شعیب را، كه از شب قبل به اخیه بسته بود، باز كنم و سوار شوم و تا لب رودخانه بتازم.
دریافت کتاب شهر کوچک
کتاب زیر باران:هوا كه تا چند لحظه قبل تاسيده بود، رنگي نيمه روشن گرفت. خورشيد پريده رنگ، از شكاف ابرها سرك كشيد و تراكم ابرها را در هم ريخت. از شب قبل يك رگبار شديد پاييزي در شرف باريدن بود. گاهي گستره آسمان قير اندود ميشد و زماني رنگ سربي ميگرفت و حالا كه خورشيد از ميان ابرها بيرون زده بود، باد ملايمي وزيدن آغاز كرده بود و برگهاي زرد و خشك را رو زمين ميكشيد.
مراد، عرض خيابان را به زحمت گذشت و به ديوار گچ اندود تكيه داد و چشمش سياهي رفت و صداها همچون وزوز زنبورهايي كه زير طاق پر بكشند به گوشش نشست.
جان از دست و پاش بريده بود. گردهاش رو ديوار سر خورد آرام رو زمين نشست و همه چيز مات و در هم برايش شكل گرفت…
دریافت کتاب زیر باران
با هم
ترس
تب
گردن شق
داستان یک شهر با قالب djvu : بخش نخست بخش دوم بخش سوم بخش چهارم بخش پنجم بخش ششم
تاریکی (شنیداری کتاب گویا)
یک جنوبی که زیبا می نوشت
یادش سبز
منبع: http://7thghoghnoos.blogfa.com/post-66.aspx
این مطلب را در وب گاه نیما خسروی نیز می توانید ببینید.
کتاب هایی که با فرمت DJVU تهیه شده باید با نرم افزار مربوط به خودباز شوند که آنرا می توانید از اینجا دریافت فرمایید.
سلام
پاسخحذفسپاس از مطلب مفید و تلاشتان در عصه ی فرهنگ و ادب
برخی دیگر از مقالاتم در مورد احمد محمود در این وبلاگ آمده که به سایت های مربوط ارجاع داده شده است
http://shahrzadekavir.blogfa.com
برقرارمانید
ممنونم
پاسخحذف